پدر ضیاء نبوی دانشجوی ستاره دار و عضو انجمن اسلامی دانشگاه نوشیروانی بابِل که دو هفته پیش به زندان اهواز تبعید شد، با نگارش نامه ای به رئیس دیوان عالی کشور هرگونه ارتباط و وابستگی ضیاء، به گروه های مخالف جمهوری اسلامی را به شدت تکذیب کرده و مینویسد: "خانواده من جزء طبقات پایین اقتصادی جامعه و از صنف دهقانی- کارگری ساده روستای هستند و من تمام عمر با زحمت وتلاش کار کرده ام تا لقمه حلالی برای فرزندانم کسب نمایم.اکنون در سن پنجاه وپنج سالگی تقریبا ناتوان از کارکردن هستم و چشم امید ما بعد از خدا همین پسرم می باشد و این در حالی است که نه تنها او در کنار ما نیست بلکه ما حتی توان مالی کافی بری رفتن به ملاقاتش در جای دور افتاده ای چون اهواز را هم نداریم."
لازم به ذکر است که پدر این دانشجوی در بند بعد از تبعید پسرش به زندان اهواز بارها به تهران آماده تا با مقامات قضایی ملاقات کند اما او را به دیوان عالی دادرسی راه نداده اند.
متن کامل این نامه که در اختیار ما قرار گرفته به شرح زیر است:
بسمه تعالی
ریاست محترم دیوان عالی دادرسی
سلام علیکم،
با احترام به استحضار می رساند که این جانب سید علی اکبر نبوی چاشمی پدر سید ضیاء الدین نبوی چاشمی هستم.سید ضیاء ه درتاریخ بیست و پنجم خرداد ماه ۱۳۸۸ دستگیر شده بود حدود دو هفته ای است که به زندان اهواز منتقل (تبعید) شده است.تقریبا هیچ یک از اتهاماتی که فرزند من به خاطرآن ها محاکمه و محکوم شده است درست نیستند،به خصوص اتهام «ارتباط و همکاری با گروهک منافقین» که صد در صد نادرست ونابجا می باشد.من پسرم را به خوبی می شناسم و حاضرم به خدا سوگند یاد کنم که او هیچ ارتباط و وابستگی نه تنها به این سازمان بلکه به هیچ سازمان وگروهی ندارد.تاآنجا که من می دانم فرزندم جزء فعالین دانشجویی برای احقاق حق تحصیل خودشان بوده است و فعالیت هایش حتی اگر رنگ و بوی سیاسی هم گرفته باشد هرگز مخل نظم عمومی ویا اقدامی علیه امنیت کشور و...نبوده است.کلا ایشان هم جزء کسانی است که می خواهد به شکل مدنی ومسالمت امیز و از راه های قانونی در اصلاح امور کشور دخیل باشند و...
گذشته از این مسایل سید ضیاء تنها پسر من است وبعد از توکل وامید به خدا تنها تکیه گاه و امید آینده خانواده است.خانواده من جزء طبقات پایین اقتصادی جامعه و از صنف دهقانی- کارگری ساده روستای هستند و من تمام عمربا زحمت وتلاش کار کرده ام تا لقمه حلالی برای فرزندانم کسب نمایم.اکنون در سن پنجاه وپنج سالگی تقریبا ناتوان از کارکردن هستم و چشم امید ما بعد از خدا همین پسرم می باشد و این در حالی است که نه تنها او در کنار ما نیست بلکه ما حتی توان مالی کافی بری رفتن به ملاقاتش در جای دور افتاده ای چون اهواز را هم نداریم. اکنون امیدواریم که با عنایت خداوند و توجه شما فرزندمان به آغوش خانواده باز گردد.
به همین دلیل از شما در خواست اعاده دادرسی و اجرای ماده ۲۷۲ را داشته و امیدوارم که با یک محاکمه عادلانه فرزندمان را ازاتهامات ناروایی که به او نسبت داده شده تبرئه نموده و به آغوش خانواده بازگردانید و با این کار خداپسندانه از خدا پاداش بگیرید.
به عنوان اخرین کلام باید بگویم که خدا شاهد است که فرزند من هیچگونه وابستگی سیاسی به هیچ گروه خارج از کشور ندارد واگر هم کاری کرده باشد با عقل و درک خودش انجام داده است که امیدوارم به چشم اغماض به آنها نگریسته شده وبه جوانی وپاک نهادی او رحم کنید تا انشاءالله رحمت خدا شامل همه ما بشود.
با تشکر و سپاس
سید علی اکبر نبوی چاشمی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر